مصاحبه با خانم ماریا قادری

19224964_10154957152329087_6081577074470901742_n-e1523237165968

مصاحبه با سرکار خانم ماریا قادری کاندیدای فارسی زبان بهترین نتورکر زن سال ۲۰۱۵ :

By: businessforhome.org

ماریا قادری در سن ۱۸ سالگی کارش به عنوان یک نتورکر آغاز کرد. مثل اکثر مردم در اوایل کار چندان موفق نبود هرچند این جلوی او را برای جستجوی بیشتر نگرفت. در سال ۲۰۰۸ وقتی ماریا ۲۳ سال داشت تصمیم گرفت که در مورد شرکت کنونی اش تحقیق کند وقتی فهمید که این کمپانی هم مثل شرکت قبلی اش فقط محصولات آرایشی بهداشتی تولید نمی کند خیلی هیجان زده شد. در کمتر از ۶ ماه از شروع به همکاری موفق به کسب در امد ۳۰۰۰ دلار درآمد ثابت در ماه کرد که بیشتر از درآمد شغلش به عنوان کارمند بانکی بود. در مدت کوتاهی تصمیم گرفت که فروش مستقیم را به عنوان شغل اصلی خودش انتخاب کند و از شغلش در بانک استعفا داد. امروز ماریا یکی از جوانترین و پردرآمدترین اعضای تیم شرکت میباشد و همچنین به عنوان یکی  از جوان ترین سفیران منطقه ای در سن ۲۸ سالگی به عنوان یکی از 87 منتور و مربی برتر در دنیا و یکی از 24 زن برتر در صنعت نتورک در سال 2015 شناخته شد

.تد نیتن این افتخارو داشته است که با ماریا مصاحبه کند :

ماریا چطور شد که با بازاریابی شبکه ای آشنا شدی؟

–>مدت کمی بود که به کانادا اومده بودم من مشغول تحصیل در دبیرستان بودم که یک روز برادرم از من خواست که به جای اون به یک معارفه شغلی برم من رفتم ولی اگه بخوام راستشوبگم اون روزا به عنوان یک نوجوان واقعا به حرف چند تا دکتر یا مردان بیزنسی که اونور اتاق میشینن و صحبت میکنند اهمیت نمیدادم. اوایل سخنرانی خیلی مشکوک بودم و به نظر من همه چی شبیه یک کلاهبرداری بود. ولی وقتی به اواسط سخنرانی رسید تمام چیزی که رو صفحه نمایش نشون میدادن تصاویری از سواحل زیبا، خونه ها وماشین های لوکس بود به همراه یک تیتر که میگفت دیگه وقتشه که آزاد زندگی کنی. راستش زیاد نفهمیدم که این معارفه در چه موردی بود فقط فهمیدم که این امکان هست که بشه آزاد زندگی کرد. برادرم رو قانع کردم که این کارو شروع کنه و خودم هم به عنوان اولین زیر مجموعش کارمو شروع کردم.

 نظرت در مورد صنعت فروش مستقیم قبل از این که خودت جزئی ازش بشی چی بود؟

زیاد در موردش نمی دونستم. فقط شنیده بودم که فرصت هایی رو در اختیارت میذاره که یک انسانی که خودش به دنبال موفقیت هست به موفقیت برسه اما کارهای خطرناک و غیر قانونی هم اون بیرون هست که میتونه جدا به مردم اسیب بزنه. همون طور که گفتم در اولین تلاشم به عنوان یک نتورکر با یک کمپانی محصولات آرایشی بهداشتی کار میکردم. اما وقتی میدیدم که بالا سری هام منو رها میکردن وبه کمپانی های دیگه ای میپیوستن که اون کمپانی ها هم مثل همین بودن خیلی شوکه میشدم. نمی دونستم که چرا مردم این کارو میکنن؟ چرا یک کمپانی رو ترک میکنن و دوباره به یک کمپانی مثل همون فقط با یک نام دیگه میرن ؟؟؟ کم کم متوجه شدم که این فرایند تو این کار خیلی عادیه و زیاد اتفاق میفته. مردم دلیل اصلی شکستشون رو درک نمیکنن و به امید این که کمپانی جدید شاید آبمیوه یا محصولات بهتری داشته باشه بهش ملحق میشن و فکر میکنن که جوابو پیدا کردن.
تا یک مدتی به هدف هام پایبند بودم ولی کم کم ناامید شدم و کارو قطع کردم و آخر سر هم با هزاران دلار کالاهایی که تو کمد اتاقم منقضی شده بودن روبرو شدم .چند سال طول کشید تا دوباره وارد این کار بشم این دفعه به خودم قول دادم که اگه بخوام دوباره این کارو بکنم دیگه با شرکت هایی که فقط محصولات مصرفی یا به اصطلاح یا بخورش یا دورش بریز همکاری نکنم.من باورم به بازاریابی شبکه ای رو از دست داده بودم هر چند میدونستم که ایده ی هوشمندانه ای است فقط فکر میکردم که تو زندگی واقعی کار نمیکنه چون کسایی که تو این کار میشناختم یا فقط حرف میزدن یا اگه واقعا ثروتمند بودند لشکری از زیر مجموعه و آدما داشتن که یک ادم عادی هیچ وقت نمی تونه داشته باشه.

چطور شد که به شرکت کنونی ملحق شدی؟

چند تن از بالاسری هام به تیم شرکت پیوستند.چندین تماس دریافت کردم ولی دیگه اعتقادم به این کار رو از دست داده بودم بنابراین به دانشگاه مهندسی رفتم و همچنین در یک بانک مشغول به کار شدم. ولی دوباره حس کردم که من برای فرار از این نحوه زندگی باید به بازاریابی شبکه ای روی بیارم و واقعا نمیخواستم بقیه عمرم رو داخل یک بانک یا هر شغل دیگه ای بگذرونم. بنابراین تصمیم گرفتم که به خودم یک فرصت دوباره بدهم .نمیتونستم بازاریابی شبکه ای رو از سرم بیرون کنم. شروع به مطالعه و تحقیق درمورد این کار کردم تا اینکه به طور انلاین با مقاله های بازاریابی آشنا شدم. هرچقدر که بیشتر میخوندم چیزهای بیشتری برام اشکار می شد. میتونستم هرچیزی را که میگفت حس کنم درست مثل اینکه  با خود من حرف میزنه .فهمیدم که بین تمام فرصت هایی که تا امروز داشتم این صنعت امن ترین و قابل اعتماد ترین میتونه باشه. من هم مثل خیلی ها علاقه مند به خرید محصولات شون بودم بنابراین تصمیم گرفتم تا به عنوان مشتری عضو بشم و از تخفیف ویژه لذت ببرم .من یک سال تمام را به مطالعه و یادگرفتن در مورد بازاریابی شبکه ای گذروندم . در مورد طرح تقسیم درآمد کمپانی ها  مشکلات آنها و همچنین  بررسی دیگر کمپانی ها، فهمیدم که سریع ترین و بهترین راه برای پیدا کردن جواب سوال هایم این بود که هرچیزی پیدا میکردم بخوانم و تماشا کنم . بعد تصمیم گرفتم در همایش  سالیانه  شرکت کنم.از انجا لیدر ها را در فیسبوک دنبال کردم. در چندین مکالمه تلفنی با بعضی داشتم .از دیدن طرز زندگی و رشدشان و سفرهای دور دنیا و اینکه با سن کم چقدر سریع توانسته بودند جز بهترین ها با درآمد تمام وقت در این صنعت باشند تحت تاثیر قرار گرفتم. نکته مهم تر این بود که این افراد واقعی بودند و به روش بازاریابی شبکه ای زندگی میکرد همون چیزی که من دنبالش بودم . رویای یه روز در ایتالیا روزبعد تو مصر یک مرسدس اس ال ویک رنج روور داره چندین خونه در سرتاسر دنیا و اینکه از زندگی لذت میبرند در حالی که بعضی هنوز ۳۰ ساله هم نبودند. ولی از ستاره های در حال رشد شرکت بودند.

ماریا چه چیزی در این کار بهت انگیزه و انرزی میده؟

یکی از چیزایی که واقعا خیلی بهم انگیزه میده این هست که تو این کار بدون داشتن هیچی (مثل: رابطه –سرمایه –مدرک) میتونی به همه چیز برسی.هرآدم با انگیزه و با دل وجراتی میتونه موفق بشه ودرامد میلیون دلاری داشته باشه پیشرفت شخصی و انسانی که در طول این فرایند بهش تبدیل میشی حتی از ثروت هم مهم تره .تمام کسانی که بازاریابی شبکه ای رو شروع میکنن شاید به ثروت خیلی زیاد نرسند ولی چیزایی که در طول این فرآیند یاد میگیرند خیلی مفیده وتحولی و توسعه شخصیتی که پیدا میکنند ارزشمنده. چیزی دیگه ای که خیلی منو هیجان زده میکنه دیدن نسل جوانه که از استعداد هاشون برای تولید ثروت استفاده میکنند. حقیقت اینه که واقعا فرصت های شغلی زیادی برای نسل جوان وجود نداره. چون این گروه ازجامعه نه تجربه کاری دارند برای استخدام و نه ثروتی که به عنوان سرمایه استفاده کنند وهنوز در حال درس خواندن و ناپخته هستند. اما پر از استعداد و ایده های نو هستند و هنوز زندگی دست و پاشون رو نبسته. قشر جوان مثل تخته های سفیدی هستند که اماده هستند چیزی روشون نوشته بشه اما در بیشتر موارد شغل های کم در امد دارند که استعداد هاشون رو هدر میده و گرفتار ۵۰ ساعت کارماشینی در هفته برای ۵۰ سال میشن .این موضوع در مورد زنان جوان هم صادقه که میخوان تعادلی بین موفقیت های شغلی ونقششون به عنوان  یک مادر، همسر یا خواهر برقرارکنند با توجه به این که زنان فرصت های شغلی کمتری دارند.

خیلی از زنان هم درگیر شغل های کم درآمد میشوند که ربطی به آرزوها علایق و استعداد هاشون نداره. بعضی از اعضای تیم بین المللی من وقتی که منو برای اولین بار میدیدن فکر میکردن که من یکی از مدل ها هستم و نمی تونستن باور کنند که من یکی از بالا سری هاشون و یکی از بهترین لیدرهای شرکت هستم. من به این افتخار میکنم که یک مثال زنده هستم که نشون میده زنان میتونن زیبا و جذاب باشن ودر عین حال از تواناییها و استعدادهای لیدرشیپ شون برای پیش بردن یک بیزینس میلیون دلاری استفاده کنند. روش کار من رهبری کردن، اشتیاق دادن به مردم، مربیگری کردن، طرح ریختن، استراتژی چیدن، سفرکردن، تبلیغات کردن و تمرین کردن هست و من عاشق سخنرانی و تدریس هستم و این که طراحی آموزش کنم و ویژن داشتن رو یاد بدم. شعار تیم ما هست زیبایی و دانایی.  هر چیزی رو همون طور که هست بگید و اغراق نکنید. داستان ثابت کرده که هر جوان ۲۰ ساله با انگیزه ای که حاضرهست به خاطر هدف هاش سختی بکشه میتونه در کمتر از ۵ سال  و خیلی از دانش آموزانش میلیونر بشه.

تا بحال مربی داشتی؟ به نظرت داشتن مربی مهمه؟

‌آدم میتونه برای دل خودش بسکتبال بازی کنه و مهارت هم کسب کنه. میتونه حتی در چندین بازی پیروزی بدست بیاره اما اگه بخواد بازیکنی در سطح جهانی و المپیک بشه به یک مربی احتیاج داره.  کاروموفقیت درمورد بزینس و این صنعت هم این اصل صادقه. اگه بخوای درآمد متوسط چند هزار دلاری داشته باشی شاید خودت بتونی. اما برای داشتن درامد های نجومی ومیلیونی و حرفه ای کار کردن و به ثروت رسیدن به یک مربی احتیاج خواهید داشت. هیچ وقت نمیتونی ادعا کنی که بهترین هستی. باید همش در حال تکامل و توسعه و بهبود باشی تا بتونی هدف هاتو پشت سر هم بدست بیاری. مربی تو این مسیر میتونه بهت کمک کنه و هر وقت که ناامید میشی بهت امید و انرژی بده. باید در انتخاب مربی دقت کنید. بعضی مواقع به چندین مربی نیاز خواهید داشت که در عرصه های مختلف زندگی بهتون کمک کنند. .  من اگه به خاطر مربی هام نبود اصلا این کارو شروع نمی کردم و به موفقیت نمی رسیدم. داشتن مربی و یک سیستم ثابت شده تنها روش گارانتی شده پیروزی و موفقیت مالی در بازاریابی  شبکه ای هست. من از این روش در بازاریابی شبکه ای در ۴ سال گذشته استفاده کردم و در کمتر از دو ماه از شروع استفاده از این سیستم به کلوپ پر درآمد ترین ها پیوستم.

ماریا، بزرگ ترین دلیلی که تو و تیمت رو موفق کرده چی بوده؟

چهار چیز : انتخاب کمپانی صحیح – فرهنگ تیم صحیح که مربوط به لیدرشیپ خوب هست – حمایت از هم و باورهای خودمون. کلی شرکت اون بیرون هست. اگه بخوام از دید محصولات بگم. کلا صنعت بازار یابی شبکه ای از محصولات آرایشی و بهداشتی و تغذیه پر شده. کلی شرکت متفاوت که به شدت با هم رقابت میکنند واین کارو سخت کرده. انتخاب شرکتی با حدآقل رقیب یا بدون رقیب خیلی مهم هست. محصولات باید با کیفیت باشند. وجودمحصولات خوب این اجازه رو به شرکت میده که درآمد در لولهای مختلف روی سیستم درآمدی پرداخت کنه

فرهنگ تیم درست، همه چیزه. موفقیت تیم در گرو فرهنگ تیم است. در این فرهنگ ما هیچ عضوی رو نباید تنها بزاریم و این باعث شده که در قسمت فروش از طریق زیر مجموعه ها رکورددار باشیم. تیم بالاسری من بهترین توی بهترین ها هستند. همشون متعهد هستند و من واقعا خوش شانس هستم که اطرافمو این رهبرهای فوق العاده پر کردند و ماموریت من اینه که با موفقیت هام باعث بشم اونا به من افتخار کنند و آخرین و مهم ترین چیز خودتون هستید. به نظر من برای موفقیت باید توانایی یاد گرفتن رو در خودتون پرورش بدهید. اگه کسی نخواد که یاد بگیره پس ازمقداری سختی کشیدن کارو رها میکنه. در یک نقطه من باید تصمیم میگرفتم که مقاومت رو کنار بذارم و شروع به یاد گیری کنم برای این که بتونم جواب افکار اعتقادات و نگرانی های خودمو بدم و شروع به توجه به درس هایی که کائنات میخواست به من بده کنم. پیشرفت شخصی نقش مهمی توی این سفر داره. شرافت و اینتگریتی یک لیدر و نگرش و ایمانش به کار و همینطور وسعت ویژن و رویاها و آرزوهاش سطح رشد و سرعت رشد یک تیم رو مشخص میکنه.  به من مبارز ذهنی میگن. چون از سختی هایی که کشیدم و فراز و نشیب هایی که داشتم  و این که چطور قدرتمند تر شدم و رویاهام رو یکی پس از دیگری به حقیقت رسوندم.

اما دلایل انگیزه یا ویژن خود من؟ داشتن پول عالیه. روندن بهترین ماشین های لوکس و اقامت در خونه های بزرگ خیلی خوبه. حتی کمک کردن به اقوام، کمک به خانواده، درست کردن سرمایه ای برای فرزندانت. همه اینا خوب هستند اما اینها تنها دلایلی که این کارو میکنم نیستند. داشتن یک زندگی شخصی شاد، از چیز دیگه ای بدست میاد و اون تاثیر گذاشتن و تفاوت ایجاد کردن در دنیاست. ویژن من  تلاش برای تبدیل شدن به یک لیدر و رسیدن به پتانسیل واقعیم هست. این دلیلی هست که من اینقدر تو کارم خوب عمل میکنم. استانداردهای زندگی در حال کاهشه. وقتی که من بچه بودم پدرم با داشتن یک شغل زندگی خوبی برامون ساخت اما تو خانواده های امروز با داشتن سه شغل هم نمیشه زندگی معمولی ۲۰ سال پیش را داشت.بازار یابی شبکه ای زیباست اما چند وقتی هست خراب شده. بهترین صنعت دنیا توسط مدیرعامل هایی که هیچ اهمیتی بهش نمیدن و فقط به دنبال سود هستن دزدیده شده. من همیشه به تیمم میگم که کلی شرکت اون بیرون هست اما برای تعداد خیلی کمی از اون شرکتها واقعا آرزوهای شما مهمه.

فکر میکنی چرا مردم باید بهت ملحق بشوند؟

این فقط یک انتخابه و من فکر میکنم که هر کسی که این مقاله رو میخونه سریع متوجه میشه که من یک نتورکر معمولی و ناآگاه نیستم و در انتخاب و ساختن و رشد دادن سر سری عمل نمیکنم.مردم باید نه من بلکه ما رو انتخاب کنن. چون موفقیت تیم ما من و لیدرهام موفقیت من هم هست. ما به خودمون باور داریم که میتونیم تیممون رو گسترش بدیم و پتانسیل واقعی خودمون رو به نمایش بذاریم و تبدیل به لیدرهای جهانی بشیم که میدونم تواناییش رو داریم. ما نیاز داریم که داستان های موفقیت توی تیم بوجود بیاریم. اگه نداشته باشیم این به معنی ضعف تیم هست و ضعف تیم یعنی ضعف من. بنابراین باید به تیم کمک کنیم که بر این ضعف غلبه کنند و این طوری خودمون هم بر محدودیتها غلبه کنیم. از همه مهم تر ما بهترین بالاسری قدرتمند و موفق داریم که هرکدام مربی های فوق العاده در این صنعت هستند که به موفقیت هر یک از اعضای تیم اهمیت میدهند. من فقط ۲۹ سال دارم و حالا حالا ها اینجا هستمو به هر کسی که در توانم باشه کمک میکنم که به هدف هاشون برسن.

ایا نکته ی مهمی برای نتورکر های تازه کار داری؟

من دو نکته میخوام بگم: ۱-دید گسترده و بلند مدت داشته باشید اگه هدفتون اینه که فقط چند هزار دلار در بیارید باید به چند صد دلار راضی بشید اما اگه هدفتون کسب چندین میلیون دلار باشه مسلما درامد بهتری در اینده خواهید داشت. ۲-از شکست هاتون درس بگیرید. شکست خوردن چیز بدی نیست. قسمتی از مسیر هست. اما نباید به هر دلیل مشابه شکست بخورید. وقتی در همکاری با یک کمپانی دچار شکست میشوید قبل از این که دوباره به یک کمپانی دیگه برید دلایل شکست خودتون رو بشناسید و در موردش تحقیق و مطالعه کنید. انتظار نداشته باشید که یک کار مشابه رو انجام بدید و نتیجه متفاوت  بگیرید.

به عبارت دیگه همین طور شانسی شرکتی که میخواهید باهاش کار کنید رو انتخاب نکنید بلکه خوب در موردش تحقیق کنید. با دانش شرکت خودتون رو انتخاب کنید بر پایه اسناد و واقعیت ها و نه بر اساس احساسات و تصمیم گیری لحظه ای. شما دارید وقت، پول، انرژی و زمان هزینه این کار میکنید. من امیدوارم قبل انتخاب شرکت واقعا خوب بهش فکر کنید قبل از این که تمام وقتتون رو به .پاش بذارید. و شرکت تون رو بر مبنای لیدرشیپ و فرهنگ شرکت انتخاب کنید. .

p.s برای دریافت فایلهای فارسی  لطفا با ما تماس بگیرید.

روی صفحات اجتماعی فارسی فیسبوک٫ اینستگرام و تلگرام ما رو دنبال کنید

Share on facebook
Facebook
Share on twitter
Twitter
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *